اورود کردن بره و مرغ و جز آن و سمیط نمودن. (ناظم الاطباء). کندن و پاک کردن موی گوسفند و مرغ پس از کشتن. مرغ یا گوسفند را پس از ذبح در آب گرم انداختن و موهای آنرا پاک کردن و کندن. آورید کردن: مرغان گردانیدن گرفتند و خایه و کواژه و آنچه لازم روزمهرگان است ملوک را از سوخته و برگان روده میکردند. (تاریخ بیهقی چ دکتر فیاض و دکتر غنی ص 502). رجوع به سمیط و روده و آورید کردن شود، ریختن آب گرم به روی آرد جهت خمیر کردن. (ناظم الاطباء)
اورود کردن بره و مرغ و جز آن و سمیط نمودن. (ناظم الاطباء). کندن و پاک کردن موی گوسفند و مرغ پس از کشتن. مرغ یا گوسفند را پس از ذبح در آب گرم انداختن و موهای آنرا پاک کردن و کندن. آورید کردن: مرغان گردانیدن گرفتند و خایه و کواژه و آنچه لازم روزمهرگان است ملوک را از سوخته و برگان روده میکردند. (تاریخ بیهقی چ دکتر فیاض و دکتر غنی ص 502). رجوع به سمیط و روده و آورید کردن شود، ریختن آب گرم به روی آرد جهت خمیر کردن. (ناظم الاطباء)
تعیین وقت برای اجرای امری کردن. قول دادن به کسی اجرای امری را. قول دادن. تعهد کردن: بر یخ بنویس چون کند وعده گفتار محال و قول خامش را. ناصرخسرو. یا وعده مکن که می فرستم یا وعده خویش را وفا کن. سعدی
تعیین وقت برای اجرای امری کردن. قول دادن به کسی اجرای امری را. قول دادن. تعهد کردن: بر یخ بنویس چون کند وعده گفتار محال و قول خامش را. ناصرخسرو. یا وعده مکن که می فرستم یا وعده خویش را وفا کن. سعدی
خود را مرده کردن، خویش را مرده کردن، خود را به مردن زدن. بی حس و حرکت افتادن چون مردگان. خود را مرده وانمود کردن: ز آنکه آوازت ترا در بند کرد خویش او مرده پی این پند کرد. مولوی
خود را مرده کردن، خویش را مرده کردن، خود را به مردن زدن. بی حس و حرکت افتادن چون مردگان. خود را مرده وانمود کردن: ز آنکه آوازت ترا در بند کرد خویش او مرده پی این پند کرد. مولوی